به گزارش «نماینده» «ابوالفضل ظهرهوند»، کارشناس مسائل بینالملل در خصوص احتمال تقسیم کار بین اروپاییها و آمریکاییها در قبال ایران برای تشدید تحریمها از سوی واشنگتن و پیگیری مذاکرات در مورد مسائل دیگر از جمله برنامه موشکی از سوی اتحادیه اروپا به دنبال مطرح شدن مذاکره مجزا درباره برنامه موشکی ایران از سوی امانوئل ماکرون، با اشاره به اینکه انجام مذاکره مجدد طی دوباره مسیر باخت است، بیان داشت: مذاکرات مطرح شده نامتوزان است.
وی با توجه به استراتژی اروپاییها و آمریکاییها گفت: اگر اروپا و آمریکا را به عنوان متحد استراتژیک یکدیگر بدانیم و آنها را در مجموعهای به نام غرب بپذیریم، این مجموعه تهدیدها و فرصتهای خود را در یک چارچوب و با کمی تفاوت و تلورانس تعریف میکنند.
کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر عدم توازن در مذاکرات مطرح شده اشاره داشت: اتحادیه اروپا امروز باید مفاد برجام را عملیاتی کند. اگر دوباره سراغ مذاکرات حرکت کنیم، این مذاکرات نامتوازن خواهد بود و موجب طی شدن دوباره مسیر باخت میشود.
وی با اشاره به دلیل نامتوازن بودن مذاکراتی که غربیها طرح میکنند، تأکید کرد: چراکه مسئله یکطرفه مطرح میشود. این موضوع به فرانسه چه ارتباطی دارد که راجع به قدرت موشکی و موقعیت منطقهای ایران وارد مذاکره شود؟
ظهرهوند با توجه به لزوم توجه به خطوط قرمز گفت: برخی اعلام کردهاند که قدرت موشکی و منطقهای ایران اروپاییها را پای میز مذاکره آورده است! این در حالی است که این مسائل جزء خطوط قرمز ایران و ظرفیتهای ملی کشورمان محسوب میشود.
وی با تأکید بر غیر قابل مذاکره بودن برنامه موشکی ایران اشاره داشت: این مذاکرات نامتوازن است؛ چراکه ماکرون در حالی مذاکره موشکی را مطرح میکند که قرار نیست قدرت موشکی ایران با قدرت موشکی فرانسه مورد بحث واقع شود.
کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به اینکه مذاکرات مطرح شده مذاکرات بالادست و پاییندست است، تأکید کرد: این مسئله به ماکرون ارتباطی ندارد که ایران چه آزمایشهای موشکی را انجام میدهد. زمانی که اجازه داده شود راجع به مسائل موشکی ایران صحبت کنند، در واقع این موضوع موضع ضعف ما محسوب میشود، نه موضع قوت. این مسئله به این معنا است که ظرفیتهای خود را قابل معامله بدانیم که امری خطا است.
وی با توجه به لزوم رعایت چارچوبهای تعیین شده گفت: این مسائل ارتباط مستقیمی با امنیت ملی، راهبردها، بقای ملی و آینده ایران دارد. چطور ممکن است که مذاکره در این حوزهها نکته مثبتی تلقی شود؟ مگر اینکه اسیر جنبههای فرمالیستی و شکلی باشیم که یک کشور جهان سومی افتخار کند که با یک اروپایی مذاکره میکند! وگرنه در چارچوب ملی نباید اجازه داد که در این حوزهها ورود کنند.
نظر شما